پیام آموزشی ۰۷

با تقويت سیستمهای حمل و نقل و فرایندهای تولید از طریق موتورهای بخار و احتراق داخلی، پیچیدگی و هزینه هاي عملیات افزایش یافت و نیاز برای ایمنی، در دسترس بودن و قابليت توليد بيشتر نيز احساس گردید. این مسائل، به نوبه خود نیاز برای پیش بینی سیکلهای مختلف توامان عملیاتي برای طراحی و زمانبندی نگهداری و تعمیر در زمان بهینه، با حداقل وقفه در فرایند را ایجاب نمود. کاربران تجهیزات، ارزیابی حداقل زمان بین خرابیهای تجهیزات مختلف دستگاهها و زمانبندی فعالیتهای نگهداری و تعمیر، در زمانهائی که انجام آن برای کاربران ماشین آلات مناسبتر باشد را آغاز نمودند، نظیر: فاصله بین مراحل تولید، یا توقفهای بین فصلی. به این نوع نگهداری و تعمیر (Preventive Maintenance, PM) اطلاق می شود و برمبنای این منطق است که بالاترین میزان در دسترس بودن دستگاه، از طریق اعمال مستمر نگهداری مناسب و تعمیرات در تناوبهای از پیش تعیین شده ممکن خواهد بود. وظایف اصلی برنامه PM عبارت است از:

الف. شناسائی فعالیت. شناسائی و تعیین تناوب مناسب فعالیتهای نگهداری و تعمیر اقتصادی

ب.  برنامه ریزی فعالیت. سازمان فعالیت مورد نياز براي دستور کار متداول، شامل: منابع مورد نیاز، راهنمای کار و ایمنی می باشد.

ج.  زمانبندی فعالیت. تنظیم زمانبندی اجرای کار به نحوی که باحداقل وقفه در تولید، به نحو موثری انجام شود.

د.   انجام فعالیت. اختصاص افراد آموزش دیده برای انجام کار.

ه.  پیگیری آنالیز. ثبت و ارزیابی اطلاعات وضعیت و شرایط ماشین آلات که در هنگام انجام کار جمع آوری شده است. پیگیری آنالیز در استمرار توسعه، نقش کلیدی دارد.

 

پیگیری آنالیز یکی از مهمترین عناصر برنامه نگهداری و تعمیر می باشد: بدون این عامل، بهبود مستمر وجود نخواهد داشت. پیگیری آنالیز، مستلزم توسعه بانک اطلاعات نگهداری و تعمیر می باشد که از آن طریق، اطلاعات زیر تعیین خواهد شد:

الف. موثر بودن برنامه نگهداری و تعمیر

ب.   آمار قابلیت اطمینان فرایندهای  نگهداری و تعمیر

ج.   نوع مشکلات، تکرر و علل ریشه ای

د.   ضرورتهای اصلاحات دستگاه یا فرایند

ه.   پیش بینی های نیروی کار و قطعات

و.   هزینه های مربوطه

 

قطعات و سيالات ماشین آلات، بطور مرتب بازدید شده و یا درست قبل از پایان عمر آماری تعویض می شوند. به منظور کاهش احتمال توقفهای خارج از برنامه و منطقی نمودن برنامه ریزی نگهداری و تعمیر و منابع تخصیصی، کاربر ماشین آلات، سیکلهایی را برای PM پیاده می نماید که با نیازهای خاص کاری در زمان بهینه، تطبیق نماید.

يك برنامه موثر PM، دوره هاي مختلف تنظيم و جايگزيني قطعات ماشین آلات فرايندي را پیش بینی مي نمايد. برنامه PM شامل تعدادي از اين دوره ها مي باشد كه كل دوره عمر کاری هر ماشین را طبق جداول زمانی منطقی، پوشش خواهد داد.

 

تعویض مواد مصرفی موتور نظیر، سوخت و روغن، بستگی به کاربرد آن دارد و اجرای تناوبهای واحد مشکل خواهد بود. تعویض دستگاههای فرسوده نیز و.ابسته به کاربری می باشد، ولی تنظیم تناوبهای زمانی واحد برای تعویض، دارای امتیازاتی در ارتباط با فراهم آوردن امکان مدیریت زمان توقف دستگاه خواهد داشت. به منظور حفظ سیکلهای واحد، تناوبهای PM بایستی به اندازه کافی کوتاه باشد تا هر ناکار آمدی محتمل در آن سیکل را در برگیرد.

 

تحت شرایط  یک برنامه ایده ال PM، سیکل تعویض دستگاهها بایستی طوری تنظیم شود تا احتمال خرابیهاي موجب توقف تولید در شرایط نامطلوب، کاهش يابد. بنابراین، یک برنامه موثر PM نوعی سبک و سنگین كردن درجهت استمرار منطقی نمودن موارد زیر خواهد بود:

الف.  هزینه توقف یا از دست دهی تولید

ب.    هزینه نگهداری و تعمیر عادی

ج.    هزینه نگهداری و تعمیر زمانبندی نشده

 

در حالی که هزینه های PM میتواند خیلی بالا باشد، بسیاری از صنایع که فرایندهای تولید مستمر را بکار می برند، میتوانند بطور غير منتظره اي در معرض خسارت جدی و یا از دست دهی دستگاههايشان قرار گيرند. علاوه بر هزینه ناشی از خسارت خرابی، هزینه توقف پیش بینی نشده، اغلب  میتواند مشمول جریمه های سنگین قراردادها، توسط مشتری شود. حتی در صورتی که سیاست کار- تا خرابی، دارای هزینه کمتری است، یک سیاست PM گرانتر میتواند بطور مناسبی برای مواردی که خروج پیش بینی نشده از سرویس، غیرقابل قبول است، قابل توجیه باشد.  

 

  امتيازات  PM

روش PM مبتني بر زمان، در مقايسه با روش نگهداري و تعمير کار تا خرابي يا اصلاحي، داراي برتري مي باشد. منافع روش PM شامل موارد زير مي باشد:

            الف.  افزايش در دسترس بودن تجهيزات

            ب.    افزايش ايمني کاري

            ج.    کاهش زمان توقف پيش بيني نشده

            د.     بهبود توزيع حجم کار، بطور نسبي انجام نگهداري و تعمير را آسانتر مي نمايد.

 

باتوجه به دلايل فوق، PM مدتهاي زيادي توسط صاحبان ناوگانهاي بزرگ تجهيزاتي و توليد کنندگان با فرايندهاي مستمر، روش قابل قبولي بوده است. در اين صنايع، هزينه از دست رفته توليد اغلب از از هزينه اجراي نگهداري و تعمير پيشگيرانه، به مراتب بالاتر است. با اين حال، سوابق نشان مي دهد که همه کاربران تجهيزات در بهترين حالات از PM استفاده نمي نمايند. هيچ تکنيک نگهداري و تعمير به تنهايي علاج کامل نبوده و PM نيز از اين قاعده مستثني نمي باشد.

 

  عيوب PM

متاسفانه برنامه هاي PM که صرفا براساس تناوب زماني انجام مي شوند، بدليل مشکلاتي نظير موارد زير، متحمل هزينه بيشتري مي شوند:

الف.  توقفهاي پيش بيني نشده بطور کامل ازبين نمي رود

ب.   در نظر گرفتن منابع مالي کافي براي هرگونه احتمال

ج.   اجراي نگهداري و تعميرات هزينه بر، براي تمامي تجهيزات، و حتي نگهداري و تعمير   زودهنگام و غير ضروري تجهيزات سالم

د.    بسياري از برنامه هاي PM، شامل بررسي مجموعه سوابق دستگاه نبوده و ميتواند  منجر به تعويضهاي زود هنگام قطعات تقريبا نويي گردد که در تعميرات خارج از برنامه قبلي، انجام شده است.

ه.     بسياري از برنامه هاي PM شامل بررسي کافي سوابق استفاده از دستگاه نمي شود. اين مسئله منجر به افزايش اين احتمال خواهد شد که بسياري از قطعات تعويض شده، حتي کمتر از ميزان پيش بيني شده فرسوده شده اند. 

و.    اکثر برنامه هاي PM، شامل سابقه عمر قطعات، براي ارزيابي باقي مانده عمر مفيد قطعات کارکرده موجود، جهت استفاده در تعميرات خارج از جدول زماني نمي باشند. 

ت.  بسياري از برنامه هاي PM، شامل اطلاعات کافي در مورد سوابق کاري دستگاه نمي باشند و منجر به افزايش اين احتمال خواهد شد که قطعات تعويضي حتي زودتر از پيش بيني فرسوده شوند.

ح.   اکثر برنامه هاي PM با ابزار پايش تلفيق نشده اند تا بتوان عوامل كاري غير قابل اطمينان را شناسايي نمود. با همه تجهيزات کم و بيش بطور يکسان رفتار شده و تناوبهاي نگهداري و تعمير براي پوشش و جبران مسائل، به سمت کوتاهتر شده متمايل مي شود.

 

تمامي فاکتورهاي فوق، باعث کاهش قابليت اطمينان و افزايش هزينه برنامه PM که صرفا مبتني بر زمان هستند، مي شود. علاوه براين، علي رغم کيفيت و گميت فعاليتهاي انجام شده در جدول تناوبي برنامه نگهداري و تعمير که بدقت تعيين شده، توقفهاي پيش بيني نشده نيز ادامه خواهد داشت. در مجموع، اصلي ترين انتقاد به PM، هزينه زياد تعويض متناوب و اسقاط کردن قطعات در شرايطي است که برخي از آنها باقي مانده عمر قابل توجهي دارند. برنامه PM با تناوبهاي کوتاهتر- مستلزم بهبود قابليت اطمينان آماري است –  افزايش تکرر معاينه و باز کردن دستگاه و تعويضها مي باشد. اين روش منجر به افزايش ريسک آسيب ديدگي ناشي از فرايند نگهداري و تعمير مي شود. علي رغم همه اين موارد، PM براي اعمال در اکثر تجهيزات، اساس روشهاي اصلاحي مي باشد. آنچه مورد نياز است، روشي است که مشخص نمايد در چه زمان و چه ميزان، شرايط يا استفاده از دستگاه يا سيال، احتمالا بر جدول زماني PM اثر گذاشته و بتواند متناسبا در تنظيم آن موثر باشد.